پشت ماجرا یه دنیاس

اونجایی میفهمم ضعیف شدم

که دیگه خوشحال نیستم

اینکه خوشحال نباشم یعنی اجازه دادم اتفاقات زندگی

روم اثر بذارن و وارد دنیای معنوی من بشن

اجازه دادم تاثیراتشون فکر مثبت و خوشحالی رو ازم بگیره

و بجای اینکه تلاش کنم از اون شرایط دور شم

یا حتی به شادی تبدیلش کنم، پذیرفتمش

و گذاشتم منو کنترل کنه

پشت ماجرا یه دنیاس...

سوشال مدیا و اینترنت عضو جدانشدنی زندگی هممونه خواسته و ناخواسته هزاران هزار اطلاعاتی که هیچ جای زندگی به دردت نمیخورن، وارد ذهنت میشه و ترافیک ذهنی ای که برات ایجاد کنه مانع از این میشه که به مسائل مهم تر زندگی خودت توجه کنی هرکدوم از این خبرا و اطل پشت ماجرا یه دنیاس...

افکار وحشتناکِ : حالا چی قراره بشه؟
اگه نتونم چی؟

اگه حالش خوب نشه چی؟

اگه اوضاع همینطوری بمونه چی؟

چطوری انقدر ساده دل هممونو میشکنه؟

هفت شبانه روزه که ضیافت باشکوهی تو ذهنم برپا کردند

امروز آهنگ مجلسشونو قطع کردم 

میخوام صدای بارونو بشنوم فقط

پشت ماجرا یه دنیاس...